Light Mode
پروپاگاندا با تبلیغات چه تفاوتی دارد؟
گورباچف، تبلیغات، پروپاگاندا و چند داستان دیگر…
شما با شنیدن نام پروپاگاندا یاد چه چیزی میافتید؟ آیا پروپاگاندا نام دیگر تبلیغات است؟ آیا پروپاگاندا با تبلیغات تفاوت دارد؟ چرا گورباچف بعد از فروپاشی شوروی در تبلیغاتهای برندهای دیگر ظاهر میشد؟
سعی میکنیم این مقالهی مدار نو به این سوالات و موضوعات بپردازیم.
پروپاگاندا چیست؟
پروپاگاندا شیوهای است که در آن با استفاده از تکنیکها و روشهایی که احساسات و عواطف مخاطب را درگیر میکند او را تشویق، تهییج، ترغیب، اقناع و… میکنند تا نسبت به موضوعی موضع ایدئولوژیک پیدا کند. مثلا فکر کنید با طراحی عکس و پوستر در زمان جنگ جهانی و تهییج احساسات وطنپرستانه مردم را برای شرکت در آن ترغیب میکنند. اینکه از نظر عقلی کدام سمت جنگ از نظر منطقی حق با اوست، مهم نیست. چرا که در این شیوه بر روی احساسات شما تاکید میکنند تا یک عقیده را به صورت پیش فرض قبول کنید، اینکه طرف مقابل ما آدمهایی سیاه و دیو صفت هستند و باید به جنگ آنان رفت.
پروپاگاندا معمولا نوعی برقراری ارتباط است که اطلاعات هماهنگ شده و جهت دار برای بسیج فکری افراد در یک جامعه ایجاد میشود و حامل پیامهای سیاسی و ایدئولوژیهای حاکمان سیاسی است.
راههای انتقال این اطلاعات بسترهای متفاوتی است، از فیلمهای سینمایی و مستند تا پوستر، موسیقی و اخبار و سخنرانی، کتابهای درسی و… میباشد. این نکته را باید مد نظر داشت، پروپاگاندا نکتهی منفی یا مثبت قلمداد نشود و این سیستم فقط برای دولتهای محدودی نیست. در ایام انتخابات در همهی کشورها این روشها مورد استفاده قرار میگیرد.
پروپاگاندا با تبلیغات چه تفاوتی دارد؟
اگر در بخش قبلی در تعریف پروپاگاندا، لغت تبلیغات را جایگزین کنیم، تقریبا مفهوم را درست منتقل کردهایم! پس تفاوت این دو با هم در چه چیزی میتواند باشد. و حتی تکنیکها و ابزارهای هردو تقریبا با هم یکسان است. شما در تبلیغات هم از فیلم، پوستر، کتابچه و بولتن، همایش، حتی استفاده از نام برند در فیلمها و… استفاده میکنید.
مهمترین تفاوت این دو در نحوهی کاربرد هست. یکی به صورت گسترده و از طرف دستگاه سیاسی ابلاغ میشود و دیگری برای فروش محصول و خدمات است. شاید این تعریف بیشتر خیلی ساده به نظر بیاید ولی میتوان گفت که در پروپاگاندا هدف نهایی کنترل ذهن مردم هست ولی در تبلیغات این هدف دنبال نمیشود.
گورباچف، پروپاگاندا، تبلیغات و چند داستان دیگر…
نظام شوروی یکی از بزرگترین قدرتهای دنیا بود که با نظام پروپاگاندای وسیع خود خیلی از رفتارهای ضدانسانی خود را توجیه کند. شیوههای نوین و پیچیدهای که در این نظام ایجاد شده بود. گورباچف هم به عنوان آخرین رهبر شوروی برای استفاده از این سیستم پروپاگاندا مستثنی نبود. ولی به هرحال نمیخوایم پیشینه تاریخی را در این جا بررسی کنیم. بعد از فروپاشی شوروی باتوجه به ذهنیت باز گورباچف، او برای تبلیغات برندهایی فعالیت داشت و یکی از معروفترین این آگهیها تبلیغ برند Pizza Hut هستش.
شاید هیچکس به اندازه گورباچف نمیتواند این تفاوت را برای ما تبیین کند. او که روزی رهبر بزرگترین نظام کمونیستی و یکی از بزرگترین نظامهای پروپاگاندا را داشت. در روزگار دیگر، در تبلیغ پیتزایی آمریکایی حضور پیدا میکند. شاید بتوان گفت که مهمترین تفاوت بین پروپاگاندا و تبلیغات در انعطاف پذیر بودن آنهاست. پروپاگاندا بازتاب دهنده یک پیام بدون انعطاف و انتخاب برای مخاطب است. ولی تبلیغات در نهایت شما را با یک حس انتخاب رها میکند که شما کدام برند را برگزینید؛ ریشه این تفاوت هم در روح سرمایه داری و بازار آزاد است که در بازار آزاد رقابت و تعدد برند حضور دارد. ولی در جوامعی پروپاگاندا تقویت میشود که حکومت تک صداست و میخواهد آن را برای بقیه بازتاب دهد.
نظر شما در این باره چیست؟