Light Mode
مقایسه تبلیغ دلونگی با سنایچ
دسترسی سریع
مقایسه تبلیغ نوید محمدزاده در سنایچ و برد پیت در برند دلونگی
به بهانه انتخاب برد پیت بهعنوان سفیر برند دلونگی، میخواهیم مقایسهای داشته باشیم بین سفیر برند دلونگی و نوید محمد زاده به عنوان سفیر برند سنایچ…
نوید محمد زاده بازیگری معروف و موفق در ایران با جایزههای بین المللی است برد پیت که از مشهورترین بازیگران جهان است.
دربارهی هویت برند سنایچ و عدم تطابق آن با کاراکتر نوید محمد زاده صحبت بسیار انجام شده. نکتهای که حائز اهمیت است این است که سنایچ میخواهد این عدم تطابق را با اضافه کردن شعار و تغییر آن ایجاد کند. شعار سنایچ از “سنایچ و دیگر هیچ” که در راستای آکتایپ برندش بود، به سمت ماجراجویی و حس لحظات مختلف زندگی سیر میکند و شعاری که در آخرین تبلیغ با حضور نوید محمد زاده دیده میشود این است که “یک ماجرا، هزار لذت نو“.
اما برگردیم به تبلیغ سنایچ و دلونگی. در تبلیغ دلونگی برد پیت یک مرد میان سال است که در یک فضای آرام و دلنشین با همان اصالتی که خودش با خطوط در چهرهاش عیان است. در حرکت است و با موتور جابجا میشود. او یک پاکت قهوه تهیه میکند و به خانه میرود و در تنهایی لذت بخش خودش با استفاده از دستگاه دلونگی یک لیوان قهوه را میخورد و حسی سرشار از آرامش و لذت را تجربه میکند.
نگرشی متفاوت
برد پیت یک زندگی خصوصی و به دور از شبکههای اجتماعی دارد. و این حس کنجکاوی را به صورت پیش فرض در مخاطب دارد که او چگونه زندگی میکند.
دربارهی سناریویی که دیدیم نکات زیادی مطرح است. از این مسافر تنها که با موتور سفر میکند. این تصویری آشنا از یکی از معروفترین کاراکترهایی است که برد پیت در فیلم “سرگذشت عجیب بنجامین باتن” بازی کرده. زمانی که او میان سال است ولی دارد از معشوقش جوانتر میشود و در یک متارکهی عاشقانه سفری را با یک موتور شروع میکند. و به دل جادهها میزند و با همان موتور جهان گردی میکند. حال این موتورسواری که در راستای اصالت بخشیدن به روح آدمی است را بگذارید کنار تمامی ویژگیهایی که بر اصالت تاکید دارد.
از چهرهی برد پیت با آثار گذران عمر و اینکه او یک سفر دراز را طی میکند تا یک قهوه اصیل را تهیه کند و این مسیر زیبا را که مناظر طبیعت یک حال خوب را منتقل میکند. و در پایان هم استفاده از دستگاهی که بسیار زیبا و دقیق است و لذت و آرامشی که حاصل این آرامش است. به صورت کلی میتوان این نکته را یادآور شد که ایتالیاییها بر روی اصیل بودن محصولاتشان تاکید دارند. از برند ماشین فراری گرفته تا اسپاگتی و قهوه و کاپوچینو. این یک ویژگی منحصر به فرد است که ایتالیا و محصولات آن را خاص و ویژه میکند. که آدم احساس آرامش خاطر و اینکه آن اورژینال و خالص است به آن دست میدهد. گویا در ناخودآگاه ما یک حس علاقه به این تاریخ و فرهنگ پشت آن محصول ایجاد میشود.
اما دربارهی سنایچ و تبلیغ آن:
یک تبلیغ هیجانی که درامی پشت آن نیست تا زمانی که شعار آن بیاید و معنای آن در ذهن ما کاشته شود. دیدن صحنههای اکشن و هیجانی به جایی نمیرسد و فوری تقطیع میشود و ما میفهمیم که این صحنه شبیه سازی شده به پیکی بلایندرز، قسمتی از فیلمبرداریای بوده که سفیر برند در پشت صحنه آن قرار است آبمیوه سنایچ بخورد. یا دوباره کات بخورد به یک صحنهی موتورسواری، ولی این بار هم داستان از همان است و یک فیلم تو بخوان داستان جدید! ولی این موتورسواری بیشتر به دستههای موتورسواری جوانان یاغی دهه شصت آمریکاست که شورش درونی آنان موتور محرکهای شده که به دل جاده بزنند و در پی آزادی باشند.
البته این مفاهیمی که در جملهی پیش گفته شد تا همان فعل اول مصداق دارد و مابقی آن برای آن گفته شد. که ریشههای آن را درک کنیم و بدانیم که همه المانهای استفاده از آن در این تبلیغ جعلی است. و حتی همان قصهها و ماجراهایی که سنایچ مد نظرش بوده هم جایی در تجارب شخصی ما نمیتواند داشته باشد و باعث همذات پنداری مخاطب شود. این نوع نگرش در ساخت آگهی متاسفانه میخواهند مخاطب را با زرق و برق و صحنههای چشمنواز مرعوب بکنند ولی در بهترین حالت مخاطب مرعوب تصاویر بشود ولی یادی از محصول و تاثیر حسی بر آن ذهنش باقی نمیماند.